حکومت علوی و آموزههای امام علی(ع) در سیاست و جامعه یکی از بحث برانگیزترین مباحث در تدوین سیاستهای جمهوری اسلامی است. تلاش حاکمیت برای نزدیک شدن به آنچه مولای متقیان برای حکومت مبتنی بر دین ترسیم کرده و راهکارهای امام به نخبگان سیاسی جامعه بستر توسعه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را فراهم میکند.
حجت الاسلام دکتر محمدمهدی بهداروند، جامعه شناس دین، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار قدسدرباره رمز و راز چگونگی حرکت به رو جلو جامعه اسلامی سخن گفته است.
جناب بهداروند! بفرمایید ویژگی جامعه سالم از منظر امام علی(ع) چه بود و در رهنمودهای سیاسی و اجتماعی امیرالمؤمنین(ع) چه نکاتی را میتوان با نیازهای جامعه امروز تطبیق داد؟
امیرالمؤمنین(ع) در حکومت کوتاه مدت خود که تنها چهار سال و چند ماه طول کشید به دنبال ایجاد جامعه مطلوب و عدالت محور بودند، رهنمودهای حضرت در این عرصه الگوی بی نظیری برای شکلگیری جامعه علوی و سالم برای همیشه تاریخ است.
یکی از ویژگیهایی که حضرت برای جامعه علوی ترسیم میکنند، مشارکت مردم در تحولات سیاسی و اجتماعی است. در دین اسلام نسبت به همراهی مردم در تحولات سیاسی و اجتماعی توجه ویژهای شده و روایتهای بسیاری در این زمینه مطرح شده است، نمونه بارز آن روایتی از پیامبر گرامی اسلام(ص) است که میفرماید: کسی که صبح کند و به فکر امور مسلمانان نباشد، نمیتوان نام او را مسلمان گذاشت. همچنین نقطه آغازین بسیاری از احکام اسلام مانند امر به معروف و تولّی و تبرّی در جامعه است. مشارکت مردم در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی از دو بعد بررسی میشود؛ اول اینکه مردم نسبت به اتفاقهایی که در جامعه رخ میدهد بی تفاوت نباشند و دوم اینکه حاکمیت زمینهساز مشارکت مردم در تحولات سیاسی و اجتماعی باشد.
یکی از مهمترین مسائلی که در جامعه علوی مطرح است، انتخاب حاکم و رهبر است. علی(ع) گرچه امام منصوب الهی بودند، اما برای نقش و مشارکت مردم اهمیت ویژهای قایل بودند البته بیعت مردم هیچ نقشی در مشروعیت رهبری امام علی(ع) نداشت بلکه مقبولیت آن را در پی داشت. روایتهای بسیاری از امام علی(ع) آمده است که به اهمیت نقش مردم در مسائل حکومتی پرداخته است؛ ایشان میفرمایند: بر مسلمانان واجب است پس از اینکه امام و رهبرشان از دنیا رفت، دست از روی دست و قدم از قدم برندارند و کاری آغاز نکنند تا برای خود رهبری دانشمند، خداترس و آگاه به مسائل قضا و سنت اختیار کنند تا امور آنها را اداره کند. این سخن حضرت امیر(ع) بیانگر توجه اسلام به حضور و مشارکت مردم در جامعه و تعیین حاکم است زیرا زمانی که مردم نسبت به تحولات سیاسی جامعه بی تفاوت باشند، جامعه به انحراف کشیده میشود. بعد دوم در موضوع مشارکت و حضور مردم در تصمیمگیریهای سیاسی است. در تاریخ سیاسی اسلام، شاهدیم که پیامبر(ص) و ائمه(ع) مشورت با مردم را در تصمیمگیریهای جامعه بسیار مهم میدانستند و معتقد بودند باید اندیشههای مردم مطرح و از بین آنها بهترین و سالمترین انتخاب شود. خداوند در قرآن میفرماید: «فبَشِّرْ عِبادِالَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ. أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُاللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُواالْأَلْبابِ».
حضرت امیر(ع) خطاب به مالک اشتر نخعی میفرمایند: کسی را بر دیگران انتخاب کن که سخن تلخ حق را بگوید؛ بنابراین اگر بخواهیم با تملق و چاپلوسی با حاکم برخورد کنیم رسالتی نیست که علی(ع) از ما انتظار دارد. اگر رهبران جامعه بدون مشورت با مردم و نخبگان دست به کاری بزنند، راه به بیراهه میبرند.
آیا مشورت مردم با حاکمان یک جاده یکطرفه است؟
خیر. رهبران جامعه نیز باید به تعهدات خود در برابر مردم مقید باشند. به عبارت دیگر بین رهبر و مردم حقوق متقابلی وجود دارد که بر مردم و حاکمان واجب است به آن حقوق پایبند باشند. قصور طرفین در حقوق موجب عذاب دنیوی و اخروی است. ما درباره ولایت فقیه داریم که اگر ولی فقیه از مسیر حق خارج شود لازم نیست که خبرگان او را عزل کنند بلکه خود به خود عزل میشود.
تعهد طرفینی حکومت و مردم در چه عرصههایی است؟
نخستین عرصه، ساماندهی وضع اقتصادی جامعه است که ما امروز کارکرد آن را شاهدیم. فشار اقتصادی که بر مردم وارد میشود، میتواند به بحران اجتماعی و زمینه سوء استفاده دشمن تبدیل شود. دومین عرصه، اصلاح امور جاری و توسعه انسانی است. عرصه بعدی عمران و آبادانی کشور است و مرحله آخر دشمنشناسی و محیط شناسی است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب درباره مسائل اخیر کشور فرمودند «نه جنگ میشود و نه مذاکره میکنیم».
راهکار امیرالمؤمنین(ع) برای تحقق چنین جامعهای چیست؟
از نظر حضرت علی(ع) مهمترین آفتی که نخبگان سیاسی را گرفتار میکند و سبب عقب ماندگی کشورها میشود رواج روحیه تملق و چاپلوسی است زیرا سبب میشود که درست و نادرست و لایق و نالایق درهم آمیخته شوند و نخبه سیاسی نتواند انتخاب درستی داشته باشد، شخصیتهای اصلی طرد و راه برای نااهلان باز شود. در چنین شرایطی پدیده کشور جهان سومی به وجود میآید که نماد عقبماندگی در دوره حاضر است. علی(ع) با این پدیده بشدت برخورد میکردند و میفرمودند: «من مدحک ذبحک؛ هرکس تو را مدح کرد در واقع سر تو را بریده است» و در روایت دیگر آمده است که به صورت کسی که مدح شما را میکند، خاک بپاشید. حضرت امیر(ع) در نامهای به مالک اشتر میفرمایند: مالک! بپرهیز از خود پسندیدن که بهترین فرصتهای شیطان است. مسئله بعدی این است که به مردم آزادیهای سیاسی و اجتماعی بدهیم. آزادی اساس حکومت علوی است. آزادی، لطف حکومت به مردم نیست بلکه حق مردم است. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) حق مردم این است که روحیه آنان از قید و بندها و زبونی رها شود. راهکار دیگر علی(ع)، دادن حق انتقاد به مردم است تا مانع سوء استفادههای سیاسی در جامعه شود. انتقادپذیری رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان و مردم را شاهدیم که برگرفته از همان توصیههای علی(ع) در حکومتداری است. در برخی موارد منتقدان علی(ع) حتی ادب را رعایت نمیکردند ولی امام چنان با منطق پاسخ منتقد خود را میدادند که فرد از دور خارج میشد. انتقاد اگر در یک پروسه منطقی صورت بگیرد و شوی تبلیغاتی نباشد میتواند مؤثر باشد. راهکار دیگر مولای متقیان(ع) به نخبگان سیاسی، آزادی احزاب مخالف است. امام حتی سهم مخالفان خود را از بیتالمال قطع نکردند و با آنها بدرفتاری نکردند و فرمودند: تا زمانی که آنها دست به اسلحه نبردند باید مانند شهروند خوب با آنها برخورد کرد. نمونه عملی این گفتار علی(ع) در حکومت امام رخ داده است. اما آزادی احزاب مخالف حدّی دارد و تا زمانی است که شکل اپوزیسیون و براندازی به خود نگیرد. در جمهوری اسلامی مرز بین اختناق و آزادی مشخص است. در حال حاضر سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی به راحتی خواستههای خود را مطرح میکنند و گاهی شکل اپوزیسیون به خود میگیرد، این نشان دهنده وجود آزادی در جامعه است.
در ردهبندی زیرساختهای جامعه سالم، مشروعیت و مقبولیت حاکمیت را مطرح کردید. چه وجه تشابهی بین این ردهبندی با نظام مبتنی بر ولایت فقیه وجود دارد؟
امام خمینی(ره) معتقد بود همانطور که پیامبر(ص) به نص الهی منصوب میشود، ولی فقیه کشف و انتصاب میشود و پذیرش مردم به معنای انتخاب ولی فقیه نیست، بلکه خبرگان که نمایندگان مردم هستند ولی فقیه را کشف میکنند.
آموزههای امام علی(ع) برای جامعه ما پاسخگوست؟ برخی این آموزهها را آرمانی میبینند تا واقعیت.
این ژست روشنفکری است که سخنان امام علی(ع) در جامعه ما کاربرد ندارد. چطور در جوامعی که با تجربه بشری اداره میشود نسبت به نظریههایی که متغیر و محدود به زمان است چنین سخنی گفته نمیشود، ولی برای امیرالمؤمنین(ع) که عالم به سرّ است و پیدا و پنهان بشر را میداند، میگویند سخنان علی(ع) آرمانگرایانه و به دور از دسترسی است. اتفاقاً اگر بر اساس آموزههای علی(ع) حرکت کنیم به تمدن اسلامی دست پیدا میکنیم. حکومت علوی شاهراه تمدن اسلامی است. تمایل به سیستم فکری غرب آفت و آسیب رسیدن به تمدن اسلامی است. جامعه منتظر موعود باید با این آموزهها شکل بگیرد اما تنبلی و سستی برخی مدیران دلیل نمیشود مردم به تمدن غرب متمایل شوند. بنابراین همت دولت و ملت برای تحقق حکومت و جامعه علوی لازم است. چندی پیش سفری به هیروشیما داشتم، اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی را در ژاپن دیدم که در حال اجراست بنابراین آنچه گفته شده قابلیت اجرا دارد.
انتهای پیام/
نظر شما